مطالعات خلیج فارس

ایران را بشناسید تا ایران را بیشتر دوست بدارید

مطالعات خلیج فارس

ایران را بشناسید تا ایران را بیشتر دوست بدارید

اطلس های خلیج فارس

http://fa.wikipedia.org

تا کنون چندین اطلس در بر دارنده نام و نقشه‌های خلیج فارس منتشر شده و مشخص می کند که نام خلیج فارس در همه نقشه های کهن بکار رفته در کتاب:اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان, جزئیات کامل این اطلسها در گفتار ۱۱ صص ۹۸-۱۲۲ "مبحث اطلسها"[۳] نقد و برسی شده‌است چند نمونه از آنها عبارتنداز:

  • اطلس تصویری تونس ۲۵۳ نقشه چاپ موسسه جهانی عرب پاریس و دانشگاه تونس ۲۰۰۱

Atlas of The Arabian Peninsula in Old European Maps (253 maps) by Khaled Al Ankary, Institute du Monde Arabe,Paris and Tunisia University,2001 تقریبا تمام نقشه‌ها نام خلیج فارس و معادلهای آن را دارند اولین نقشه این اطلس،تصویری از یک نقشهٔ طراحی شده بر روی چوب است که توسط فرانشیکو ایتالیایی به سال ۱۴۸۰م. ترسیم شده‌است.مشابه نقشه ی‌های منسوب به بطلیموس است که خلیج فارس شکل مستطیل است .آخرین نقشهٔ اطلس مذکور(تونس) نقشهٔ شماره ۲۵۳ ویک نقشهٔ رسمی دولت عثمانی متعلق به سال۱۸۹۵ م. است که در آن خلیج فارس را با نام بحر فارس ثبت کرده وکورفزی بصره را نیز آورده.یک نقشهٔ دیگر دوره عثمانی که سال ترسیم آن احتمالاَ ۱۷۲۱ م. است خلیج فارس را بحر فارس و دریای عرب را بحرعجم ثبت کرده‌است. در میان نقشه‌های اطلس مذکور ۱۰ نقشه علاوه بر ثبت نام خلیج فارس در محل خودش(پرشن گلف)،دریای عرب و بحر عمان فعلی را نیز دریای فارس یا پرشن سی ثبت کرده‌است از جمله می‌توان نقشه‌های صفحات ۲۲۶-۱۴۱-۳۲۳-۳۲۲-۳۳۱-۳۴۵-۳۴۷-۳۶۳-۳۵۵ و نقشه شکل اسبی بسیار هنری بوتینگ Bunting H.S.Q34/24CM Hanover,1620 دریای فارس(بجای دریای عرب) و خلیج فارس را نام برد. [۴]

  • اطلس" نقشه‌های تاریخی خلیج"چاپ ۱۹۹۶ شارجه

این اطلس در دو جلد چاپ شده که مجموعاً حدود ۵۰۰ نقشه با نام خلیج فارس دارند. این اطلس" نقشه‌های تاریخی سالهای ۱۴۹۳-۱۹۳۱م. خلیج فارس را که دارای ۲۷۶ نقشه از منابع اروپایی است در بر می‌گیرد و توسط "سلطان بن محمد القاسمی یکی از مقامات امارات متحده عربی" ابتدادر سال ۱۹۹۶م. به سفارش وی در لندن چاپ و توسط "منشورات مدینه شارقه للخدمات" منتشر شده‌است در این اطلس نیز مانند اطلس تونس ۹۸% نقشه‌ها نام درست خلیج فارس وجود دارد. اطلاعات موجود در نقشه‌های جهان نما تا ۱۷۰۰ همچنان فراتر از ۷ دریا و ۷ اقلیم نرفته و به سبک قدیم و سبک جغرافیانویسان مسلمان، چین در شرق ، اروس در شمال، فرانکه در اروپا و افریقیه در جنوب لبه‌های پایانی دنیا و دریای محیط بدور دنیا و کوه قاف حلقه پایانی دنیای سینی شکل است. حدود سال ۱۷۵۳م. نیکلاس دی فر (۱۶۹۴-۱۷۵۴م )اولین بار نقشه جهان را تقریباً به شکل امروزی ترسیم کرده‌است.

  • اطلس عراق در نقشه‌های قدیمی

در این اطلس که تألیف "احمد سوسه" پدر کارتوگرافی در عراق است، بر اساس منابع یونانی و اسلامی ۳۹ نقشه به زبان عربی و به طریقه سیاه و سفید ترسیم شده‌است که نام خلیج فارس در همه این نقشه‌ها از جمله در نقشهٔ دوره آشوریان به شماره ۶ ، نقشهٔ هیکاتوس (متوفی ۴۷۵ ق.م.) به شماره ۷ که به امپراتوری فارس و مصر سفر نموده‌است، نقشهٔ ایراتوستین یونانی به شماره ۹ ، نقشهٔ بطلیموس به شماره ۱۰، در واژهٔ خلیج فارس ( سینوس پرسی) به کار رفته و اما در نقشهٔ فتوحات قرن اول هجری به شماره ۱۱، نقشه ی( بلخی ۹۳۴م.) به شماره ۱۲ ، نقشهٔ دیار عرب اسطخری (۹۵۱ م.) به شماره ۱۶ و نقشهٔ عراق از اسطخری به شماره ۱۸ ، نقشهٔ جهان نمای ابن حوقل(۹۷۷م.) به شماره ۱۹ ، نقشهٔ عراق از ابن حوقل به شماره ۲۲، نقشه جهان از جیهانی( ۹۷۷م.) به شماره ۲۶، نقشه جهان نمای ادریسی( ۱۰۹۹-۱۱۶۴ م.) به شماره ۲۹ ، نقشه جهان نمای قزوینی (۱۲۰۳-۱۲۸۳م.) به شماره ۳۱ ، نقشه ابن الوردی ۱۳۴۸م. به شماره ۳۶ نقشه شماره ۳۸ از جغرافیانویس مجهول و نقشه شماره ۳۹ به نام مواضیع التاریخیه کلمهٔ بحر فارس ( دریای فارس) بکار رفته‌است.

  • اطلس مذکور توسط موسسه کارتوگرافی سحاب دو بار باز چاپ شده‌است.
  • دولت کویت درسال ۱۹۹۲ م. کتابی را مشتمل بر هشتاد نقشه و سند تاریخی تحت عنوان " الکویت فی الخرائط العالم" (کویت در نقشه‌های جهان) به چاپ رسانیده‌است که در همهٔ این نقشه‌ها و اسناد تاریخی که از اطلس‌های مختلف گرد آوری شده‌است، نام خلیج فارس وجود دارد.
  • اطلس "الکویت قراءه فی الخرایط التاریخیه" در سال ۱۹۹۴ م. در کویت به همت عبدالله یوسف الغنیم به چاپ رسیده که حاوی حدود 200 نقشه با نام خلیج فارس است.

۶ - اطلس" ریشه‌های کویت" بنام( اصول الکویت المنشور العام ) که در سال ۱۹۹۱ در هلند به چاپ رسیده‌است،پانزده نقشهٔ تاریخی وجود دارد که در همهٔ آن‌ها نام خلیج فارس ثبت شده‌است.

  • بنیاد ایران‌شناسی نیزکتاب «وصف خلیج فارس در نقشه‌های تاریخی، با ۴۰ نقشه اسلامی و ۱۲۰ نقشه اروپایی را منتشر کرده‌است.[۵]
  • "اطالس التاریخی للعالم الاسلامی فی العصور الوسطی" عبد المنعم ماجد، علی البنا، (دار الفکر العربی ۱۹۸۶م، مکتبه القاهره الکبری، رمز ۲۵۴۰۰)دارای حدودشانزده نقشه از جمله نقشه‌های شماره ۲،۳،۷،۸،۹،۱۰،۱۶ مربوط به خلیج فارس با همین نام است .درچاپ جدیداین اطلس عبارت خلیج فارس در تمام نقشه‌ها به خلیج عربی تخریب شده‌است.
  • در کتاب "مصور الجغرافی لاقالیم الارض الطبیعیه و السیاسیه" 90 نود نقشه از منابع عربی وجود دارد که دردوازده نقشهٔ مربوط به منطقهٔ خلیج فارس، نام تاریخی بحر فارس و خلیج فارس وجود دارد. این کتاب تألیف "الشیخ محمد فخرالدین" مدرس دارالعلوم است که انتشارات مکتبه الهلال بشارع الفجاله مصر، چاپ یازدهم آنرا در سال ۱۹۲۵ انجام داده‌است.
Names, دریای اریترا+پرشن سی
  • در کتابخانه‌ها و موزه‌های سایر مناطق جهان اطلس‌ها و اسنادو مدارک معتبری در تائیداصالت و کهنت نام خلیج فارس وجود دارد.
  • در کتابخانه‌ها و آرشیوهای ملی کشورها نقشه‌های بسیار زیبا و هنری از خلیج فارس نگه داری می‌شود
  • در کتابخانه کنگرهآمریکا و کتابخانه آرگوسی نیویورک بیشتر از ۲۰۰ نقشه تاریخی در بریتانیا- روسیه و هند و در بسیاری از کشورهایی اروپایی نیز نقشه‌هایی با ارزش تاریخی و موزه‌ای و وجود دارد که خلیج فارس با نام اصلی در آن‌ها ثبت شده‌است.
  • در کتابخانه ملی بریتانیا (لندن) ، کتابخانه و اسناد وزارت امور هند (لندن)، مرکز اسناد عمومی لندن و کتابخانه دانشکده مطالعات خاورشناسی لندن بیشتر از ۳۰۰ نقشه در بر دارنده نام خلیج فارس وجود دارد در *بسیاری از موزه‌ها ،کتابخانه‌ها و حتی هتلها و یا آرشیو‌های خصوصی چه در کشور‌های عربی مانند مصر و چه کشور‌های غیر عربی صدها نقشه تاریخی با نام خلیج فارس وجود دارد.

[۲۳]

  • نقشهٔ موجود در موزه متحف مصری قاهره که بر اساس یک لوحه سنگی عظیم قبل از میلاد ترسیم شده‌است و از سال ۱۹۰۳ در کنار این لوح نصب است وبه نام خلیج فارس مزین می‌باشد که بعضی از این نقشه‌ها از سوی یونسکو به عنوان میراث بشریت برسمیت شناخته شده و بطور نمونه می‌توان به نقشهٔ موجود در کتابی تحت عنوان نوادر المخطوطات(RARE MANUSCRIPTS) که از سوی یونسکو در سال ۱۹۹۵ بر اساس اسناد کتابخانه اسکندریه مصر به عنوان میراث جهانی چاپ شده‌است اشاره کرد.[۶]


Persian sea
  • موسسه دریای شرق با کمک دولت کره جنوبی نیز در سال ۲۰۰۲ کتابی بنام:

East Sea in World Maps این کتاب ۴۰ نقشهٔ تاریخی را از سال ۱۷۱۵ تا سال ۱۸۰۰ در جهت اثبات نام دریای شرق به چاپ رسانده‌است که در تمامی نقشه هائی که جنوب ایران را در بر گرفته‌اند (۳۱ نقشه) نام خلیج فارس ثبت گردیده‌است. در این کتاب همچنین فهرست مشخصات ۹۰ نقشه کتابخانه لندن از سال ۱۵۹۵ م. تا ۱۸۹۴م. و فهرست ۶۱ نقشه موجود در دانشگاه کمبریج لندن متعلق به سالهای ۱۵۷۰ تا ۱۸۲۴ م.راجع به آسیا را به چاپ رسانده در این نقشه‌ها نیز همچنان خلیج فارس با نام تاریخی و درست خود ثبت شده‌است.

  • درآلمان یک اطلس تاریخی حاوی تصاویر نقشه‌های موجود در موزه‌ها و آرشیو‌های خصوصی آلمان سال ۲۰۰۲ چاپ شده که ۹ مورد نقشه‌های جهان نام خلیج فارس را در بر دارد.
  • حدود ۳۰ اطلس تاریخی مربوط به قرن گذشته خلیج فارس را با همین نام ثبت کرده‌اند.

از جمله: اطلس توماس هربرت ۱۶۲۸ م. ،اطلس پاریس دانشگاه لوساج ۱۸۶۳م. ،اطلس آلمان ۱۸۶۱م. ،اطلس پاریس انویلی ۱۷۶۰م. ، اطلس جغرافیای مدرن ۱۸۹۰م. پاریس که توسط" F.SCHRADER and F.PRUDENT " طراحی شده دارای ۱۰ نقشه با ذکر نام خلیج فارس است. این اطلس در مرکز اسناد ملی مصر ( دار الوثائق قومی) نگهداری می‌شود و در نقشه شماره ۴۰ جزایر سه گانه با رنگ و متعلق به ایران ترسیم شده‌است.

  • اطلس لندن ۱۸۷۳م. ،اطلس ارنست امبروسیوس ۱۹۲۲،اطلس بیلفیلد ۱۸۹۹ اطلس هارمسورث قرن ۱۹ لندن . و …
  • دایرة المعارف‌های بزرگ جهان مانند RAISONNE DE SCIENCE KOSJDK NHDVI HGLUHVT (چاپ ۱۷۵۱م. فرانسه) ، دایرة المعارف بریتانیکا، دایرة المعارف لاروسکا، امریکانا و….و .. تمام دایرة المعارف‌ها ی مشهور از قدیم تا کنون خلیج فارس را با همین واژه ثبت نموده‌اند.توضیح چند نقشه از اطلس تونس:جرارد ون شاگن نقشه‌نگار هلندی در سال ۱۶۸۹ (میلادی) در آمستردام نقشه‌ای از جهان ترسیم کرد.
    نوشتار اصلی: نقشه جهان

این نقشه به سبک کنده‌کاری با فلز مس و رنگ‌کاری دستی تزئین شده‌است. نقشه مس‌آرایی شده، نقشه‌ای کمیاب است و فقط یک رونوشت از آن در دانشگاه آمستردام می‌باشد و نسخه‌ای مشابه در کتابخانه‌های آمریکا ندارد.

جنوبی ترین دهکده مسلمانان در چین

شفقنا (سایت بین المللی همکاری های خبری شیعه) - اکثر مردم قومیت هویی در مناطق شمال غربی، استان های یون نان و خه نان چین زندگی می کنند. ولی بعضی مسلمان های چین در شهر سان یا استان "های نان" جنوبی ترین شهر چین اقامت می کنند. اکنون حدود 7 هزار نفر از مردم قومیت هویی که به دین اسلام اعتقاد دارند، در شهر سان یا شهر ساحلی گردشگری چین زندگی می کنند. از میان 500 هزار نفر جمعیت شهر سان یا، تعداد این مسلمانان به نسبت کم است و به صورت عمده در دو دهکده با نام های "هویی هویی" و "هویی شین" در شهرک فونگ هوانگ این شهر اقامت می کنند.

به گزارش شفقنا به نقل از سی آر آی اوایل قرن گذشته، کارشناسان آلمان، ژاپن، انگلیس و فرانسه نسبت به منشا، تاریخ و فرهنگ مسلمانان قومیت هویی شهر سان یا علاقه داشتند. دست آوردهای مطالعات آن ها نشان می دهد که در سلسله تانگ چین، جزیره "هایی نان" راه عبور برای حمل و نقل دریایی ادویه و ابریشم چین و کشورهای خارجی بود. در آن زمان، بعضی از تاجران مسلمان که از پارس و منطقه عربی از راه دریایی وارد شهر گوان جو و چوان جوی چین شدند، در شهر سان یا به ساحل رفته و اقامت گرفتند. در سلسله های سونگ و یوان، بیشتر مسلمانان از ویتنام به سان یا نقل مکان کردند و دهکده قومیت هویی را ایجاد کردند.

در سال های 80 قرن بیستم، در جنوب جزیره "هایی نان" 5 مرکز آرامگاه های مسلمانان پیدا شد. مطالعات و بررسی کارشناسان چینی بیش از پیش ثابت کرده است که زندگی مسلمانان قومیت هویی در شهر سان یا قدمت طولانی دارد.

"پو گویی تسه" رییس انجمن دین اسلام شهر سان یا که نزدیک به 70 سال دارد و امام محلی است، به خبرنگار سی ار آی گفت: مسلمانان قومیت هویی سان یا تاکنون فرهنگ اسلامی و اعتقادهای مذهبی را محکم حفظ کرده اند. وی افزود: مسلمانان سان یا سنی مذهب هستند. مراسم مذهبی آنها قدیمی و خالص است. کارشناسان اسلامی جهانی که در سال های اخیر از سان یا بازدید کرده اند، نسبت به آن احساس تعجب می کنند.

وی توضیح داد: اکنون در شهرک فونگ هوانگ شهر سان یا شش مسجد و شش مسجد زنان وجود دارد و به طور متوسط برای هر جمعیت کمتر از هزار نفر یک مسجد در این شهر وجود دارد. این باعث می شود که نماز مسلمانان قومیت هویی سان یا، در مسجد بسیار راحت به جا آورده شود.

امروز، فرهنگ اسلامی و دین اسلام همچنان مورد احترام و اهمیت جوانان مسلمان سان یا قرار دارد.

یان جی هوا، امام جمعه دیگر شهر سان یا، امسال تنها 27 سال دارد. وی پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان در مدرسه ای اسلامی تحصیل کرده و سپس برای سه سال در ایران آموزش دیده است. چندی نگذشته است که پس از بازگشت به چین، به عنوان امام مسجد "به دا سی" انتخاب شد. وی که جوان ترین امام سان یا محسوب می شود، به خبرنگار رادیو در این باره می گوید: تبدیل شدن به روحانیون اسلامی آرزوی بسیاری از جوانان مرد قومیت هویی سان یا است. آنها فرهنگ اسلامی و سنت مذهبی قومیت هویی سان یا را ادامه خواهند داد.

وی گفت: پس از اجرای سیاست اصلاحات و درهای باز در چین، تبادلات مسلمانان سان یا با کشورهای اسلامی در زمینه اقتصادی و تجاری، فرهنگی و مذهبی بسیار نزدیک است. جوانانی که قصد دارند به روحانیون اسلامی تبدیل شوند، فرصت بیشتر برای آشنایی با دین اسلام به دست آورده اند. اکنون بیش از 20 جوان قومیت هویی سان یا در کشورهای عربی و ایران تحصیل می کنند.

البته دین اسلام کلیه موضوعات زندگی قومیت هویی شهر سان یا نیست. به غیر از دین اسلام و آداب و رسوم آنها، مسلمانان سان یا به سبب برتری خود در زمینه تجاری مشهورند.

پو گویی تسه، رییس انجمن دین اسلام سان یا در این باره توضیح می دهد: در تاریخ قومیت هویی سان یا با ماهیگیری و کشت سبزیجات زندگی خود را تامین می کردند. پس از اجرای سیاست اصلاحات و درهای باز در چین، بعضی از مسلمانان قومیت هویی شروع به امور تجاری کردند. از سال های 80 قرن گذشته، سان یا به شهر ساحلی گردشگری نامدار چین تبدیل شد و قومیت هویی سان یا شرایط بهتر و فضای گسترده تری برای انجام کارهای تجاری پیدا کردند. اکنون، تقریبا هر خانواده قومیت هویی سان یا دست به داد و ستد مربوط به گردشگری می زنند. آنها مروارید، صدف دریایی، ظروف یشم و نقره، لباس و محصولات ویژه بومی استان "هایی نان" را تولید کرده و می فروشند. همچنین در شهر سان یا 10 رستوران بزرگ و 28 هتل خانوادگی تاسیس شده است.

 

طبق آمار دولت شهرک فونگ هوانگ شهر سان یا، اکنون، سالانه درآمد خالص سرانه قومیت هویی سان یا حدود 5000 یوان و بالاتر از سطح متوسط محلی است. امروز اکثر خانواده های قومیت هویی سان یا در ساختمان خودشان اقامت می کنند و حدود 15 در صد خانواده ها صاحب خودروی شخصی هستند.

راه ادویه

نوشتار پیشین   نوشتار پسین







اَدْویه‌، فرآورده‌های‌ adviye(a)] گیاهى‌ خشک‌ شده‌ای‌ که‌ به‌ غذا طعم‌ و عطر مى‌بخشند. بعضى‌ از انواع‌ ادویه‌ از پوست‌ ساقة درختان‌ تهیه‌ مى‌شوند، مانند دارچین‌؛ و برخى‌ دیگر از ریشه‌ها، مانند زردچوبه‌ و زنجبیل‌، پاره‌ای‌ هم‌ از غنچه‌های‌ خشک‌ شده‌ مانند میخک‌، گلها مانند گلرنگ‌، یا پرچم‌ گل‌ مانند زعفران‌. برخى‌ از ادویه‌ از میوة گیاه‌ به‌ دست‌ مى‌آید، مانند هل‌، زیره‌، رازیانه‌، خردل‌، فلفل‌ سیاه‌، فلفل‌ قرمز، گلپر، سماق‌ و بادیان‌ رومى‌، و دسته‌ای‌ نیز از برگهای‌ خشک‌ شدة گیاه‌ مانند آزربه‌، برگ‌ بو، پونه‌، نعناع‌، زوفا، کرفس‌ کوهى‌ و آویشن‌.
ادویه‌ به‌ گروههای‌ مختلفى‌ تقسیم‌ مى‌شود: گروه‌ ادویة گرمسیری‌ مانند فلفل‌ سیاه‌، میخک‌، دارچین‌ و زردچوبه‌؛ گروه‌ دانه‌های‌ معطر مانند رازیانه‌، خردل‌ و زیره‌؛ گروه‌ گیاهان‌ معطر مانند اِکلیل‌ کوهى‌، زوفا، آویشن‌ و درمنه‌؛ و گروه‌ سبزیهای‌ خشک‌ شدة معطر مانند پیاز و موسیر و سیر. ادویه‌ در سسها، سالادها، سوپها و چاشنیها و در کنسروسازی‌ و تهیة انواع‌ غذاها مصرف‌ مى‌شود.
على‌ رضایى‌نژاد
 


اَدْویه، راهْهـا [rāhhā-ye adviye(a)]، مـجمـوعـه‌ای از راههای بازرگانی دریایی و زمینی که در دوره‌ای طولانی، از روزگار باستان تا سده‌های 11 و 12ق/17 و 18م میان شرق و غرب برقرار بود.
از حدود 2000ق‌م در مسیری دریایی از مجمع‌الجزایر مالایا، در جنوب شرقی آسیا تا جزیرۀ ماداگاسکار، در جنوب شرقی افریقا که به راه دارچین یا ادویه شهرت یافته است، تجارت چوبهای معطر و ادویه جریان داشت. طی دوره‌های بعد، با پیدایش کشتیهای بادبانی و شناخت و استفاده از بادهای موسمی، رفت و آمد شتاب بیشتری یافت و این راه نیز رونق فزون‌تری گرفت. کشتیهای بازرگانان از هند، اندونزی و چین به سوی غرب روانه شدند و پس از گذر از تنگۀ مالاکا (در منابع اسلامی: مُلاقه یا سُلاهت)، واقع در میان حد جنوبی شبه‌جزیرۀ مالایا و جزیرۀ سوماترا، و گذرگاه اصلی راه دریایی میان دریای چین و اقیانوس هند، کالاهای خود را به غرب می‌رساندند. این تنگه گلوگاه اصلی تجارت ادویه بود و شهرهای واقع در این مسیر از این راه ثروت و رونق بسیار یافتند (EI2, VII/207).
از جمله مواد خوش‌بوکننده باید از عود، کندر و اسپند یاد کرد که به‌ویژه در آیینهای دینی کاربرد بسیار داشت و ادویه‌جاتی چون فلوس، بادیان، میخک، گشنیز، پوست و دانۀ جوز، دارچین، مُرّ مَکّی، و مهم‌تر از همه فلفل (دربارۀ همۀ این موارد، نک‍ : بیرونی، جم‍ )، به سبب کاربردهای دارویی و غذایی بازار خوبی در غرب یافته بود (نک‍ : حسن، 67، 69، 104). سبکی و سهولت حمل ونقل، و همچنین ارزش بالا و تقاضای روزافزون بازار برای این‌گونه مواد رونق تجارت ادویه را در دوره‌ای طولانی از تاریخ سبب شده بود.
در روزگاران باستان استفاده از مواد خوش‌بوکننده برای معابد رواج بسیار داشت و به‌تدریج رسم خوش‌بو کردن به کاخهای شاهان و اعیاد و مراسم ملی و مذهبی و تشریفاتی هم راه یافت(اقتداری، 198- 199). برای نمونه در باب استفادۀ شاهان هخامنشی از مواد خوش‌بوکننده، ازجمله ماده‌ای به نام لابوزُس1 (بریان، 1/467) و همچنین از آوردن نام این گونه مواد در فهرست خراجها و هدایای رعایا به این شاهان و شاهان دوره‌های بعد نیز اطلاعاتی در دست است. ساکنان شبه‌جزیرۀ عربستان همه‌ساله مقدار 000،1 تالان(حدود30تن) کندر به دربار هخامنشی هدیه می‌دادند و آنتیوخوس سوم، پادشاه سلوکی نیز همین مقدار کندر و 200 تالان(حدود 6 تن) مُر از آنان دریافت می‌کرد (همو، 1/604، 2/1204).
دورۀ پیش از میلاد: از وضعیت تجارت ادویه و راههای آن پیش از 2000ق‌م اطلاع دقیقی در دست نیست. ظاهراً از حدود سال2470ق‌م مصریان در دریای سرخ رفت و آمد می‌کردند و حدود سالهای 2341 تا 2181ق‌م بارها از راه خشکی و دریا تا سرزمین پونت (شاید سومالی، مقابل عربستان) پیش رفتند (حورانی، 6-7؛ نک‍ : برن، 115).
بار دیگر فراعنۀ مصر در حدود سالهای 2000 تا 1800ق‌م از راه دریا به پونت لشکر کشیدند تا برای خدایان خود در درۀ نیل، بخور، ادویه و زر و سیم فراهم سازند. در داستانی کهن که بدین رویداد اشاره دارد، از ماری یاد می‌شود که خود را شاه پونت، و دارای ادویه‌های گوناگون افریقایی می‌خواند (حورانی، 6- 8؛ نیز نک‍ : اقتداری،199). پونت یکی از نقاط تأمین بازار مصرف بخور و عطریات آن روزگار بود که بیشتر از طریق جادۀ موسوم به «جادۀ بخور» توزیع می‌شد (نک‍ : دنبالۀ مقاله). پس از زوال قدرت مصریان، فنیقیان بر دریاها مسلط شدند و تا مدتها تجارت ادویه را دردست داشتند (حورانی، 8 ؛ اقتداری، همانجا).
در عهد عتیق (دوم تواریخ ایام، 9: 1، 9) چندین اشاره به تجارت ادویه دیده می‌شود که از جملۀ آنها سفر مردان سلیمان به اوفیر(هند؟) است‌که از دستاوردهای آن کالاهای بسیار،ازجمله ادویۀ خوش‌بو و صمغ معطر را می‌توان نام برد. در زمرۀ هدایای سبا برای سلیمان هم از انواع ادویه و گیاهان معطری یاد شده است که این ملکه آنها را از سرزمین خود به همراه آورد که در آن زمان از مراکز عمدۀ تجارت با شرق بود (همانجا؛ نیز اول پادشاهان، 10: 2).
در اوایل سدۀ 6ق‌م هم مردمان بندر صور برای آوردن ادویه، مواد خوش‌بوکننده و بخورات مورد استفادۀ معبد بزرگ یهودیان در اورشلیم، به سبا و کنه (ظاهراً در عمان و حضرموت، نک‍ : اقتداری، 200) سفر می‌کردند (دوم تواریخ ایام، 1:9، 2؛ حزقیال نبی، 22:27) که ظاهراً این رفت و آمدها از طریق خشکی صورت می‌گرفته است.
درواقع، عربستان از گذشته‌های بسیار دور، به سبب دسترسی به افریقای شرقی از یک سو و ایران از سوی دیگر، اهمیت تجارتی داشت. ارتباط با بین‌النهرین از طریق راههای آبی (خلیج فارس، دجله و فرات) و زمینی (از جمله راه موسوم به جادۀ بخور) نیز این اهمیت را تشدید می‌کرد و در انتهای این مسیرها چندین کانون فرهنگ و تمدن، از جمله کشورهای ایران و مصر قرار داشتند که بزرگ‌ترین بازارهای مصرف مواد خوش‌بوکننده و ادویه‌جات به شمار می‌آمدند. با این همه، تا مدتها عربها به سبب موانع طبیعی از دست‌یابی به بازار این مناطق محروم بودند و تنها پس از دسترسی به فنون ساخت کشتیهای نیرومند و شناخت بادهای موسمی بود که این موانع برطرف شد (حورانی، 3-5).
هرودت (I/288) از سفر فنیقیان درپیرامون افریقا در 600 ق‌م یاد می‌کند که برای آگاهی از سرزمینهای گیاهان معطر و مراکز بخور و کندر و صمغ خوش‌بو صورت گرفته بود (نیز نک‍: اقتداری، همانجا). طی همین دوران، در دورۀ داریوش، با حفر آبراه سوئز، مدیترانه از راه دریای سرخ به خلیج فارس و شرق افریقا پیوست و تحولی در تجارت پدید آمد (برن، همانجا).
با این همه، در برخی از روایتها آمده است که هزار سال پیش از آنکه یونانیان از حالت بربریت به‌درآیند یا فنیقیها تجارت دریایی را آغاز کنند، تجارت در کرانه‌های خلیج فارس رواج داشت و مردم این سامان، اغلب عرب و به‌ویژه از اسلاف فنیقیها، بازرگانانی فعال بودند. اینان که از سرزمین ایلام برخاسته بودند، در جزایر بحرین اقامت گزیدند و از آنجا در سراسر شبه‌جزیرۀ عربستان پراکنده شدند (حسن، 66-67).
شواهد فراوانی از توجه هخامنشیان به دریاهای جنوب سرزمینشان، و همچنین استفاده از بندرگاهها و راههای تجارتی منتهی به آنها در دست است که نشان می‌دهد در آن زمان مبادلات بازرگانی با هند از اهمیت بسیار برخوردار بوده است. ظاهراً حمل‌ونقل کالا را تا دماغۀ ماکتا (رأس‌مسندم) دریانوردان هندی انجام می‌دادند (بریان، 2/1202).
نئارخوس، فرمانده ناوگان دریایی اسکندر گزارشهایی دربارۀ آبهای جنوب ایران و بندرگاههای آنها به دست می‌دهد و ازجمله از رونق تجارت در دماغۀ ماکتا یاد می‌کند که به گفتۀ وی، آشوریان دارچین و ادویه‌های دیگر را از آنجا وارد می‌کردند. وی از روستایی در مصب فرات در منطقۀ بابل هم یاد می‌کند که بازرگانان کندر تولید‌شده در منطقۀ اطراف و عطریات دیگر عربستان را در آنجا گرد می‌آوردند (نک‍ : همو، 2/ 1199).
آریان مورخ نیز در زمرۀ انگیزه‌های اسکندر برای لشکرکشی به شرق، دست‌یابی به آبهای جنوبی ایران را یاد می‌کند که در واحه‌های سواحل آن «فلوس می‌روید و از درختان مر و کندر به دست می‌آید و در بیشه‌ها دارچین می‌برند و ناردین از مرغزارها به‌‌دست می‌آید» (ص381-382؛ نیز نک‍ : بریان، 2/1202-1203).
با این‌همه، ظاهراً پس‌از مرگ اسکندر و در دورۀ یونانی‌‌مآبی ‌کاری در زمینۀ استفاده از راههای ادویه صورت نگرفت و راه خشکی ادویه از کرانه‌های اقیانوس هند، به دست بازرگانان اهل گِرهه‌ و سبا (اولی در محل امروزین احساء در عربستان و دومی در یمن) افتاد. از مدتها پیش از این، رشته جاده‌هایی موسوم به جادۀ بخور شهرها و بندرگاههایی از شبه‌جزیرۀ عربستان را به یکدیگر و به بازارها و نقاط بازرگانی تجاری همسایه متصل می‌ساخت(نک‍ : مهران،133 بب‍‌). این جاده شَبوه(پایتخت حضرموت)، تِمنَع(پایتخت دولت قتبان) و وادی خریب و مآرب (پایتخت سبا) را به هم متصل می‌ساخت و به قَرناوو در سرزمین مُعین و از آنجا به‌نجران‌می‌رفت و در جهت شمال امتداد می‌یافت (تقی‌زاده، 21). بدین‌ترتیب، این راه از جنوب و غرب شبه‌جزیرۀ عربستان (از عمان) آغاز می‌شد و از یک سو تا یمن ــ که بخورهای آن درمعابد یونانی مصرف بسیار داشت(همو،20) ــ و از سوی دیگر تا غزه، در کنار دریای مدیترانه امتداد داشت (نک‍ : علی، 1/221).
در اوایل دورۀ اقتدار شاهان اشکانی (سالهای 140-130ق‌م) دادوستد میان شرق‌وغرب ــ که بیشتر از راههای زمینی صورت می‌گرفت ــ به انحصار ایشان درآمد. آنان اجازه نمی‌دادند غربیان (رومیان و یونانیان) از راههای دریایی برای رقابت با راههای زمینی استفاده کنند (نک‍ : حورانی، 17 بب‍‍‌).
در گزارشی از آگاتارکیدس، کتابدار کتابخانۀ اسکندریه، از 113ق‌م، دربارۀ انحصار تجارت ادویه در دست اعراب (اعراب یمن) مطالبی دیده‌می‌شود. دراین‌گزارش‌آمده‌است‌که‌در سبا انواع ادویه و مواد خوش‌بوکننده به دست می‌آید، از جمله مر مکی، کندر، اسپند، دارچین و فلوس (نک‍ : حسن، 67).
درگزارش آگاتارکیدس آمده‌است که اعراب سبا با کشتیهای بسیار بزرگ به سرزمینی که مواد ادویه‌ای و خوش‌بوکننده در آنجا تهیه‌می‌شود، یعنی‌هند سفرمی‌کنند. ایشان درآنجا کوچ‌نشینی تأسیس کرده‌اند و ادویه را که در جای دیگری به دست نمی‌آید، وارد می‌کنند (نک‍ : تقی‌زاده، 19-20؛ حسن، 68). این امر اشاره به مسیر دریایی دریای سرخ است که در اواسط سدۀ 1م کشف شد. پیش از آن، نه فقط بخور و دیگر محصولات بومی یمن، بلکه ادویه و برخی کالاهای دیگر که از هند و از راه دریای عمان به عربستان می‌رسید، همگی از راههای زمینی به سواحل مدیترانه و از آنجا به بازارهای مصرف در سوریه، فلسطین، آسیای صغیر و یونان صادر می‌شد (تقی‌زاده، همانجا).
دورۀ پس از میلاد: در سراسر دوران تجارت ادویه از شرق به غرب، بخشی از ادویۀ مورد نیاز از هند تأمین می‌شده است. در هند بندرهای اصلی بربریکوم (کراچی) و باری غزه (بَهَروچ) در شمال، موزیریس (کرانگاتور) و نلسیندا (کویاتام) در جنوب غربی، کامارا، پودوکا و سوپانما در جنوب شرقی، و گنگ در حاشیۀرودگنگ بودند. از موزیریس و نلسیندا مقادیربسیارزیادی فلفل، ادویۀ تند، مروارید اعلا و پارچه‌های ابریشمی به دست می‌آمد (حسن، 72-73).
در غرب، با دست‌یابی امپراتوری روم در 30ق‌م، بر بندر اسکندریه ــ که در آن زمان از بزرگ‌ترین بندرهای جهان، و مرکزانتقال ادویه‌به‌مدیترانه‌وازآنجا به‌بازارهای‌غرب‌بود ــ تلاش برای در دست گرفتن تجارت پرسود ادویه آغاز شد. در 18ق‌م، نخستین کوشش برای بازپس گرفتن انحصار از دست اعراب سبا، از سوی آوگوستوس، امپراتور روم آغاز شد(همو، 68). در 45م، هیپالوس دریانورد با کشف بادهای موسمی هند به نخستین سفر تجارتی دست زد و کالاهای بسیار از جمله انواع ادویه، روغنهای خوش‌بوکننده و به ویژه فلفل را با خود به روم آورد و بدین‌سان، وارد عرصۀ رقابت با اعراب شد (همو، 69).
با این همه، در سدۀ 3م از جمله فعال‌ترین بازرگانان مسیر راههای ادویه و راههای فرعی مرتبط با آن، مردمان گرهه بودند. این بازرگانان با نواحی جنوبی‌عربستـان ــ که خاستگـاه صمغ‌ خوش‌بو بود ــ دادوستد داشتند و هم از راه دریا و هم ازخشکی با سلوکیه (مرکز بازرگانی بین‌النهرین، واقع در کنار دجله) تجارت می‌کردند و کشتیهای دریاپیما می‌توانستند تا این شهر پیش بروند (اقتداری، 201؛ حورانی، 16).
شواهدی بسیار از دریانوردی ایرانیان سدۀ5م (دورۀ ساسانی) و نقش آنان در تجارت میان شرق و غرب در اقیانوس هند در دست است که این نقش با رانده شدن اعراب از خلیج فارس بیشتر هم شد(حسن، 84- 88). طی همین سده،گزارشهای چینی از دادوستد دریایی میان چین و هند و افریقای شرقی و سوریه خبر می‌دهند(حورانی،50). درسدۀ6م، سیلان انبارگاه دادوستد دریایی میان چین و شرق بود. کشتیهای چینیان و دیگر مردمان شرق دور تا سیلان می‌آمد؛ کالاهای اینان را بیشتر بازرگانانی ایرانی می‌خریدند و به‌بندرهای ایران انتقال می‌دادند. در این‌زمان، دیگر از بازرگانان عرب خبری نبود (همو، 53).
در دورۀ ساسانیان از شهر هرمز در دهانۀ خلیج فارس و همچنین از بندرهای ابله (که نزدیک‌ترین بندر به تیسفون، پایتخت ساسانیان بود و فرج‌الهند نام گرفته بود) و ریشهر کشتیهای مجللی راهی سند، ارهوتا، کالیانا، سیبور، و به ویژه به ‌مراکز مهم صادرات فلفل، به نامهای پارتی، مانگاروت، سالوپاتانا، نالوپاتانا و پودوپاتانا می‌شدند و ازآنجا نیز به فاصلۀ 5 شبانه‌روز، به سیل‌دیبا یا همان سیلان، و گاه تا چین می‌رفتند (حسن، 98،150؛ حورانی، 54).
در این دوران، انتقال کالا از بندرهای ایرانی به سوی غرب بیشتر در دست یونانیان و حبشیان بود. این انتقال از راه دریای سرخ یا از طریق بیابانها صورت می‌گرفت و بندر حمیری ادولیس مرکز دریافت و سپس انتقال کالاها به غرب، و به‌ویژه امپراتوری بیزانس و کشورهای حوزۀ دریای هند بود (همو، 56).
در غرب نیز تا سدۀ 7م، بیزانس با در دست داشتن نواحی پیرامون مدیترانه و به‌ویژه بندر مهم اسکندریه، تجارت ادویه را در انحصار گرفته بود، اما با از دست رفتن ایالتهای شرقی این امپراتوری کنستانتینوپل (قسطنطنیه) مهم‌ترین مرکز تجاری این کشور شد («فرهنگ...1»، III/1937).
ایرانیان دورۀ خسرو انوشیروان (اواسط سدۀ 6م) هر چند جزیرۀ سیلان را در تصرف نداشتند، در آنجا نقش مهمی ایفا می‌کردند و کشتیهای ایرانی از طریق این جزیره کالاهای گوناگون‌ و از جمله ادویه‌جات را به‌ غرب‌‌ می‌آورد‌ (حسن، 91-92). همین پادشاه از سوی دیگر، با تسلط بر یمن و ورودی دریای سرخ، دست رومیان را از تجارت دریایی با شرق کوتاه کرد (وایتهاوس، 44 ff.) و در پی آن نیز یوستینیانوس مردمان حبشه را به رقابت با ایران در کار تجارت ادویه برانگیخت (حورانی، 57- 58).
در باب نقش ایرانیان در انتقال ادویه از شرق به غرب، شواهد ‌واژگانی نیز وجود دارد: ‌جزءنخست‌واژۀ دارچین ــ که در عربی دارصینی نامیده شده ــ یعنی «دار»، واژه‌ای فارسی است که درخت و چوب معنا می‌دهد و از این رو، این نام به معنای چوب چینی یا چوبی است که از چین به دست می‌آید. واژۀ «جوز» (از گوز فارسی) در هند و خاور دور هم به کار می‌رفت و نویسندگان عرب آن را «جوزبوا» گفته‌اند. عوام فندق را «جوزیبندا» یا جوزبندا، یعنی فندق بندا می‌نامیدند. جوزالهند یا جوز هندی هم نامی بود که به نارگیل داده بودند. در تاریخهای سلسله‌های چین، مربوط به اواخر سدۀ 4 تا سدۀ 7م، تمامی محصولات هندوچین، سیلان، هندوستان، عربستان و ساحل شرقی افریقا را «کالاهای پو‌ـ‌ سی» می‌نامیدند؛ «پو‌ـ سی» نامی بود که چینیها برای پارس یا ایران به کار می‌بردند و این نام‌گذاری از آن رو بود که بیشتر این کالاها از ایران یا به‌واسطۀ ایرانیان وارد چین می‌شد (حسن، 104).
در زمرۀ کالاهایی که چینیان از طریق ایرانیان با آنها آشنا شده‌اند، انواع ادویه نظیر کندر، زردچوبه، فلفل سیاه، فلفل سبز و ریشۀ جوز بوده است. بیشتر این محصولات از هند و سرزمینهای جنوب شرقی آسیا می‌‌آمد و فقط برخی از آنها در عربستان یا سرزمینهای واقع بر کرانه‌های خلیج فارس تولید می‌شد (همو، 109).
دورۀ اسلامی: در نخستین سده‌های هجری کشتیها پس از بندرهای ایرانی به عمان، و از آنجا به هندوستان می‌رفتند. آنها پس از یک ماه سفر بر روی آبها به خلیج بنگال و سپس به کرانه‌های هند و از آنجا به سوی چین می‌رفتند و در بندر عمدۀ چین، موسوم به خان فو لنگر می‌‌انداختند (همو، 152-154).

با این همه، در 878م در پی شورشی در چین، ارتباط مستقیم بازرگانان ایرانی و عرب با این کشور قطع شد و آنان تا مالاکا پیش‌تر نمی‌رفتند و در اینجا کالاهای مورد نیاز را از بازرگانان چینی می‌خریدند (اشتر، 147). ازحوالی‌سدۀ10م،تجارت مسلمانان که بیشتردردست‌ایرانیان بود، همچنان ادامه‌داشت و دوبندر اصلی دنیا، عدن و صحار ــ که بیشترساکنان‌آنها ایرانی بودند و حتى در صحار به فارسی حرف می‌زدنـد ــ دروازه‌های غرب بـرای

دادوستد کالا با شرق و به ویژه چین به شمار می‌آمدند. به این دو بندر که حاکم بر بازرگانی دریای سرخ و خلیج فارس بودند، کالاهای بسیاری صادر می‌شد که از جملۀ آنها انواع داروهای عطاری، انواع عطریات (حتى مشک)، زعفران و فلفل بود (حسن، 163-166).
در آغاز دوران اسلامی، بصره از مهم‌ترین بندرهای منطقه به شمار می‌رفت، اما در دوران خلفا این بندر از رونق افتاد و سیراف جای آن را گرفت. از این پس، میان سیراف و بندرهای شمال غربی هند، و سیلان، سوماترا و جاوه رفت وآمدهای پیوسته‌ای برقرار بود. در منابع این‌زمان، به مالابار ــ که پیش‌تر مرکز صدور فلفل به غرب بود ــ اشارۀ کمتری دیده می‌شود (اشتر، 147-148). بدین سان، در قرن 4ق/10م، بندر سیراف در خلیج فارس مرکز پخش انواع کالاها چون عود، عنبر، کافور، فلفل و دیگر مواد خوش‌بوکننده شده بود که آنها را از چین و هند می‌آوردند و از آنجا به سراسر جهان می‌بردند (اصطخری، 134؛ حدود العالم، 59 بب‍ ؛ اشتر، همانجا؛ نیز نک‍ : کلاویخو، 168).
از سوی دیگر، منابع چینی سدۀ 8ق/14م هم گزارشهایی دربارۀتجارت این کشور با غرب در بر دارد. بر اساس این منابع، در این زمان کشتیهای تجارتی کالاهایی چون میخک و جوز هندی را به سرزمین فرانکها (نواحی شرق مدیترانه) می‌بردند و در بازگشت کالاهایی از جمله فلفل با خود به چین می‌آوردند؛ گو اینکه میان خلیج فارس و مدیترانه هم ارتباط بازرگانی برقرار بوده است (نک‍: اشتر، 275). برخی از این ادویه‌جات نظیر زنجبیل و دارچین، تا پیش از زمان مارکوپولو برای غرب ناشناخته بودند («کتاب...1»، II/49, 56).
این منابع از محل صدور برخی ادویه‌جات و مواد خوش‌بوکننده خبر می‌دهند، از جمله میخک از ملوکه/ملوک (مجمع الجزایری در اقیانوس کبیر)، جوز هندی از مجمع الجزایر باندا، مشک از مرز چین و تبت و دیگر نواحی مرکزی آسیا به بنادر چین، برمه و غرب آسیا می‌آمد (کاوتس، 27). کندر نیز از جمله‌کالاهایی بوده است که در ساحل حضرموت به‌دست می‌آمد و به‌سرزمینهایی چون هند و دیگر نقاط شرق آسیا صادر می‌شد، ضمن آنکه از این کالا در زمرۀ خراجهای وارد شده به چین هم یاد شده است (همو، 24، 26، 70). گو اینکه در همین زمان ابن‌بطوطه (2/72) می‌گوید که جزیرۀ جاوه کندر معروفی داشت و نیز بعضی از عطریات و کافور و عود در آنجا به‌دست می‌آمد. همین جهانگرد مغربی از شهر کالکوت به عنوان یکی از بزرگ‌ترین بندرهای مالابار ـ‌ـ که مرکز تجارت فلفل هم بوده است ــ یاد می‌کند که اهالی چین، جاوه، سیلان، مالدیو، یمن و فارس بد‌ان‌جا روی می‌آوردند و بازرگانان مختلف در آن جمع می‌شدند (ابن بطوطه، 2/644، 652؛ رائین، 1/342).
براساس منابع چینی سدۀ 8ق/14م ظاهراً بازرگانان ابتدا میخک‌و ادویه و کالاهای‌دیگر را از هند به‌هرمز می‌بردند‌(نیز‌نک‍ : «کتاب»، I/60, 107؛ اشتر، 265) وسپس به‌هندبازمی‌گشتند و در راه بازگشت به چین فلفل بار می‌زدند(کاوتس، 28). با این همه، در اوایل سدۀ 15م برخی از این کالاها در زمرۀ خراجهایی بودند که از جزیرۀ هرمز به چین می‌رسید، از جمله چوب صندل، بخور سو (نوعی عود هندی) و فلفل که البته برخی از آنها محصول افریقا بودند (همو، 70). چینیها برخی از این مواد را برای خوش‌بوکردن پارچه‌های تولیدی خود به کار می‌بردند (همو، 83). در چین از کافور و ادویه برای نگهداری جنازه هم استفاده می‌شده است («کتاب»، I/205).
در غرب تا اواخر قرن 14م اسکندریه بازار اصلی حوزۀ مدیترانۀ شرقی بود، اما به واسطۀ دوری جستن بازرگانان ایتالیایی از بندرهای مصری، قسطنطنیه همچنان مهم‌ترین مرکز تجارت ادویه به شمار می‌آمد («فرهنگ»، III/1938). این بازرگانان گاه مستقیماً با بازارهای ایران، از جمله تبریز هم ارتباط برقرار می‌کردند (اشتر، 275). ادویه‌ای که به مدیترانه می‌رسید، معمولاً با کشتیهای ایتالیایی به ونیز یا جنوا حمل می‌شد و سپس از راه رودخانه یا توسط کاروانهای زمینی به آلمان، و یا از راه دریا به فرانسه و اسپانیا و دیگر نواحی اروپا می‌رسید(استراسمن،146)، گو اینکه میان بندر مارسی در فرانسه با مصر هم ارتباط مستقیم تجارتی وجود داشت (اشتر،300).
در اواسط سدۀ 9ق/15م سود سرشاری که از این راه نصیب تاجران ایتالیایی می‌شد، پرتغالیان را برانگیخت تا بی‌واسطه به بازارهای شرق آسیا دست یابند و آنان تا اوایل سدۀ 16م، موفقیتهایی در این زمینه حاصل کردند (استراسمن، 146-147). با این همه، تا این زمان هنوز عمدۀ تجارت ادویه در مسیرهای منتهی به خلیج فارس صورت می‌گرفت.
از 1032ق/1623م که بندرعباس نیز به جمع مراکز تجارتی خلیج فارس پیوست، تا یک سده بعد، هلندیها در آنجا فعالیت داشتند (فلور، 44). در فهرست کالاهایی که در دورۀ شاه عباس (سدۀ 11ق/17م‌) وارد هرمز می‌شد، نام مواد خوش‌بوکننده و ادویه‌جاتی چون میخک و جوز هندی و پوست جوز و صندل آمده است (باستانی‌پاریزی، شم‍ 51-52، ص 31).
1. The Book...
پس از آنکه حکومت ایران به دست افغانان افتاد، تجارت خلیج فارس دستخوش مشکلاتی شد، اما افشاریان پس از در دست گرفتن قدرت، در سدۀ 12ق/ 18م تجارت ایران را رونقی دوباره دادند (فلور، 44, 53). در این زمان نیز واردات بسیاری از کالاها به ایران ــ ازجمله انواع ادویه‌جات ــ دردست هلندیان بود (همو، 59؛ تاورنیه، 683)؛ چنان‌که انواع ادویه و به ویژه فلفل را به مقادیر قابل توجهی وارد بندرهای ایرانی خلیج فارس می‌کردند که بی‌گمان، بخش قابل ملاحظه‌ای از آن از طریق راههای زمینی ایران به سرزمینهای دیگر فرستاده می‌شد. این مجموعه شامل راههای‌منشعب از بندرهای‌اصلی راه‌دریایی ادویه بود که همگی به جادۀسراسری و مشهور ابریشم می‌پیوستند: راه گردنۀ خیبر تا غزنه و کابل، راه بندر طیس (یا تیز) تا سیستان و فراه و هرات،راه بندر هرمز در میناب وجیرفت و کرمان و یزد و بیهق، راه سیراف و لار و ابرقو و اصفهان، راه بوشهر و کازرون و اصطخر (شیراز) و اصفهان و ری، راه بصره و بغداد و موصل (باستانی‌پاریزی،شم‍ 47- 48،ص197، نیز شم‍ 49-50، ص 190).

مآخذ: ابن‌بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران 1361ش؛ استراسمن، پتی، «تأثیر تجارت ادویه بر عصر اکتشافات»، ترجمۀ علی بحرانی‌پور، گزارش گفت‌وگو، تهران، 1383ش، س 3، شم‍ 9؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1368ش؛ اقتداری، احمد، «راه ادویه»، از دریای پارس تا دریای چین، تهران، 1364ش؛ باستانی پاریزی‌، محمد ابراهیم، « فلفل روسیاه راهنورد»، کلک، تهران، شم‍ 47- 48، 1372ش، شم‍ 49-50، 51-52، 1373ش؛ بریان، پیر، امپراتوری هخامنشی، ترجمۀ ناهید فروغان، تهران، 1381ش؛ بیرونی، ابوریحان، صیدنه، ترجمۀ کهن از ابوبکر کاسانی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358ش؛ تاورنیه، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، اصفهان، 1363ش؛ تقی‌زاده، حسن، تاریخ عربستان و قوم عرب در اوان ظهور اسلام و قبل از آن، تهران، 1328-1329ش، قسمت 1 و 2؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ حسن، هادی، تاریخ دریانوردی ایرانیان، ترجمۀ گیوآقاسی، تهران، 1355ش؛ حورانی، ج.ف.، دریانوردی عرب در دریای هند در روزگار باستان و در نخستین سده‌های میانه، ترجمۀ محمد مقدم، تهران، 1338ش؛ رائین، اسماعیل، دریانوردی ایرانیان، تهران، 1356ش؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1976م؛ کاوتس، رالف و رودیش پتاک، هرمز در منابع دوره‌های یوآن و مینگ، ترجمۀ مهرداد وحدتی، تهران، 1383ش؛ عهد عتیق؛کلاویخو، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1337ش؛ مهران، محمد بیومی، دراسات فی تاریخ العرب القدیم، اسکندریه، 1989م؛ نیز:

Arrian, The Campaigns of Alexander, tr. A. De Sélincourt, 1971; Ashtor, E., A Social and Economic History of the Near East in Middle Age, London, 1976; The Book of Ser Marco Polo, tr. S. H. Yule, New York, 1926; Burn, A.B., Persia and the Greeks, London, 1926; EI2; Floor, W., »Dutch Trade in Afsharid Persia«, Studia Iranica, 2005, vol. XXXIV; Herodotus, The History, tr. J.E. Powell, Oxford, 1949; The Oxford Dictionary of Byzantium, NewYork/Oxford, 1991; Whitehouse, D. and A.Williamson, »Sassanian Maritime Trade«, Iran, 1973, vol. XI.
عسکر بهرامی

مناسبات اقتصادی جزایر و سواحل خلیج فارس با هند و پی آمدهای فرهنگ


دکتر سیاوش یاری
استادیار دانشگاه ایلام

بیان مسئله

ایران وایرانیان چه از طریق بنادر و سواحل خلیج فارس و چه به وسیله راههای زمینی از زمان های بسیار دور با ساکنان شبه قاره هند ارتباط داشته اند. این امر از یک طرف ناشی از ضرورت و نیازهای اقتصادی و از طرف دیگر اشتراک فرهنگی و تاریخی دو ملت بوده است. بسیاری از ساکنان و اقوام شبه قاره به ایران مهاجرت کرده واسکان دائمی یافته بودند. برخی در سپاه عصر ساسانی استخدام و برخی نیز به کارهای کشاورزی، امور کشتیرانی وغیر آن مشغول بودند. از جمله این اقوام می توان به « زط »، « مید »، « سیابجه »، « اساوره »،« احامره »،« بیاسره » و « تکاتره » اشاره کرد.

با توجه به انسداد مرزهای جغرافیای شبه قاره و یا صعب العبور بودن آن در شمال و شمالغرب، مراودات و مناسبات ساکنان شبه قاره با ایران و بین النهرین از اهمیت و ضرورت بسیار زیادی برخوردار بود. گرچه راههای زمینی و دریایی هر دو از اهمیت زیادی برخوردار بوده و هند را با دنیای متمدن آن روز متصل می ساختند، ولی از آنجا که امنیت راههای زمینی کمتر و راهزنان مزاحمت های فراوان ایجاد می کردند واز طرف دیگر ناوگان دریایی قدرت حمل کالا  و مسافر بیشتری را داشته و امنیت راهها نیز بهتر تامین می گردید، رفت وآمد ساکنان شبه قاره با بنادر و سواحل خلیج فارس که مرکز ثقل تجارت دنیای آن روز به شمار می آمد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. در واقع مبادلات اقتصادی و مناسبات فکری و فرهنگی شبه قاره با مراکز تجاری و فرهنگی ایران و بین النهرین از طریق خلیج فارس تحقق می یافت. بررسی کم و کیف این نوع مناسبات و ارزیابی پی آمدهای اجتماعی و فرهنگی آن از مسائل اساسی در مورد خلیج فارس به حساب می آید و ما را در یافتن پاسخی به سوالات زیر رهنمون می سازد:

1)                        خلیج فارس و جزایر و سواحل آن چه نقش و جایگاهی در مناسبات اقتصادی با شبه قاره هند داشته اند؟

2)                        این مناسبات از طریق کدام راهها صورت گرفته است؟ وچه نوع کالاهایی  بین دو طرف رد و بدل شده است؟

3)                        پی آمدهای فرهنگی این مناسبات چه بوده است ؟

 

قدمت مناسبات اقتصادی هند با جزایر وسواحل خلیج فارس

مناسبات بازرگانی بین هند و سواحل وجزایر خلیج فارس سابقه‌ای بسیار دیرینه ‌دارد. سلیمان پادشاه، طلا، نقره، عاج، میمون و طاووس از هند تهیه می‌کرد. بطالسه در کرانه‌ی دریای سرخ ، بندرهایی بنا نهاده بودند تا بتوانند بیشتر از کالاهای هندی بهره برند. سلوکیان نیز به همین نیت در خلیج فارس بندرگاه هایی احداث نموده بودند. یونانیان نیز از سواحل مالابار، برنج، زنجبیل و دارچین تهیه می‌کردند. ( 8/ 1347: صص70-69؛ 2/ 1406:ص 95 ) ایرانیان و رومیان نیز در کار تجارت با هند بودند و به این منظور در سواحل خلیج فارس بنادری بنا نهاده بودند که از جمله می‌توان به بندر «ابله»(Obollah) اشاره کرد که در قرن‌های پنج و شش میلادی دریانوردان هندی در نواحی اطراف آن رفت و آمد داشته‌اند. ( 8/1373: صص69-70 و 2/ 1406ه.ق:ص 95  )

قبل از ظهور اسلام، روابط اقتصادی با هند و دیگر سرزمین‌های آن از چنان اهمیتی برخوردار بود که رقابت شدیدی بین ایران و روم بر سر آن درگرفت. ایران و روم توانسته بودند تا حدود زیادی بازارهای اقیانوس هند و شرق مدیترانه را از دست اعراب خارج سازند، ولی اکنون بر سر تصاحب آن به مرز درگیری رسیده بودند. در سال 525 م. حبشه به تحریک روم، یمن را که در دهانه ی دریای سرخ قرار داشت، تصرف کرد. هدف رومیان از این کار دست رسی مستقیم به اقیانوس هند و بازارهای ‌آسیایی بود. ایران که خلیج فارس را در اختیار کامل داشت و بنادری را در سواحل آن تا مکران تأسیس کرده بود، با تصرف مصر و سوریه در سال 616م. سعی در توسعه ی اهداف و منافع اقتصادی خود داشت. با تصرف مصر در سال 626 م. توسط رومیان، ضربه مهلکی به ایران وارد شد. به این ترتب نزاع سیاسی ـ نظامی ایران و روم با رقابت‌های شدید اقتصادی و بازرگانی توأم گشت که نتیجه ی آن تضعیف هر دو کشور و بهره‌‌برداری اعراب از ضعف آن ها بود.( 23/ 1994:p. 2)

اعراب هم از نظر جغرافیایی امتیازات  زیادی داشتند. بحرین، عمان، حضرموت، یمن و حجاز در کنار دریای سرخ و خلیج فارس قرار گرفته‌اند و به صورت طبیعی در محلی قرار دارند که ضرورت پرداختن به تجارت دریایی یکی از اولویت‌های آن است ، علاوه بر آن اعراب، دارای موقعیت مناسبی جهت انتقال کالا به نواحی دیگر از جمله اروپا بودند. کشتی ها ‌پس ازحرکت از سواحل هند به بنادر یمن می رسیدند و از آن جا کالاهایشان، با شتر حمل می شد و از طریق  دریای مدیترانه به اروپا منتقل می‌گردید.(28/ 1933: p.281 & 26/ 1999: p. 227) زیر بود:

1) بازرگانان ابتدا از مصر و سوریه از طریق جاده های زمینی در سواحل شرقی دریای سرخ به یمن می آمدند. از آن جا سوار کشتی شده، برخی به افریقا و برخی دیگر به حضرموت، عمان ، بحرین و عراق و از آن جا به سواحل ایران در خلیج فارس می رفتند. از طریق ایران، بازرگانان به بندر تیز در مکران یا بندر دیبل در سند و یا به نواحی دورتر تا خمبایات (کمبایات) وکاتیاوار پیش می‌رفتند. از آن جا از طریق دریا به کالیکوت یا کیپ کومورین(Cape Comorin)و از آن جا به کرومندل(Coromandal)، و پس از توقف در چند بندر در خلیج بنگال به برمه و مالایا و چین می رسیدند و هنگام بازگشت نیز همین مسیر را طی می کردند. (36/ 1937:p 172)  یکی از مشکلات این راه، گذشتن از قلمرو میدها و دیگر اقوام راهزن در سند بود. دزدان دریایی نیز در این منطقه قدرت زیادی داشتند و دامنه ی نفوذ شان تا دجله می رسید. برای دفاع در برابر آن ها کشتی‌های بازرگانی مجبور بودند دریانوردانی که آزمودگی لازم برای مقابله با آنان را داشتند، با خود ببرند. ( 9/1338ه.ش:ص95 و 10/ 1350ه.ش: ج1،صص 305-304) در هر صورت مسافرت به سند متضمن پذیرش خطرهای فراوان و رنج های بسیار بود.( 16/ 1361ه.ش: ج2،ص 700)

 2) راه دوم کوتاه تر و امن‌تر بود. بازرگانان می‌توانستند از طریق  بنادر و جزایر و لنگرگاههایی در خلیج فارس به صورت مستقیم از میان دریای هند به کولِم مِلی در مالابار بروند. بیشتر کشتی‌های تجاری، این راه را بر می‌گزیدند؛ به خصوص کشتی هایی که عازم چین بودند. از کولم ملی این راه با راه اول یکی می‌شد. پس از سواحل مالابار، کشتی‌ها می‌توانستند ضمن توقف یا داد و ستد با ساکنان جزایری چون مالدیو و سراندیب به راه خود ادامه دهند. برخی از کشتی‌ها نیز پس از مالابار به جاوه یا سوماترا می‌رفتند، ولی بیشتر هدف نهایی کشتی‌ها، بندر کانتون در چین بود.( 9/1338ه.ش:صص 96-95 و 6/1410ه.ق:ص 10) میزان مسافت بسیاری از این راه ها در کتب جغرافیایی ذکر شده است. (3/1371ه.ش:صص 47-46 و 15/ 1973م: صص21-14) ولی بسیاری از اسامی و اماکن جغرافیایی قابل انطباق با اماکن واسامی شهرها و نواحی امروزی نیستند و نمی‌توان محل دقیق آن ها را تعیین نمود.

3) راههای دیگری از جمله ی راههای زمینی بین ایران و هند و یا ایران و چین وجودداشت که البته راه ارتباطی چین، همان راه معروف ابریشم بود که دارای اهمیت بسیار زیادی بود. برخی از سیاحان و تجار از راهی که ازراه ابریشم منشعب می گشت وازطریق آسیا ی مرکزی و یا از طریق کابل و غزنین به نواحی شمال غربی هند و سند می‌رفتند. تعداد زیادی از تجار مسلمان در شهرهای این منطقه ساکن، (28/1933: p.290)و بسیاری ازکاروان‌های تجاری در حال عبور و مرور از ملتان به خراسان بودند. )ِِ 19: Sp.12)

 

 ضرورت مناسبات اقتصادی هند با جزایروسواحل خلیج فارس

هند به علت دارا بودن انواع و اقسام محصولات و کالاها  مورد توجه تجار و بازرگانان از نواحی مختلف دنیای آن روز بود. از هند کالاهایی چون چوب ساج ـ که برای کشتی‌سازی اهمیت فوق العاده‌ای داشت ـ کافور، مشک، پارچه های ابریشمی و کتان، ادویه، فلفل، عود، عنبر، مروارید، یاقوت، الماس، مرجان، دارو، انواع جانوران چون فیل، طاووس، طوطی، مصنوعات ساخته شده از عاج، سنگ های قیمتی، مواد غذایی، عطریات، نارگیل، کنف، بلور، چوب بید، چوب آبنوس، میخک، جوز هندی، چوب صندل، چوب های خوشبو، ورق سرب، عصای خیزران، کفش، ظروف سفالی، ظروف چینی، نیزه به خصوص از بندر بروچ (بروص) و کُندُر وارد می گردید و کالاهایی چون لباس، زُمرّد مصری، مرجان و دیگر سنگ های قیمتی، ابریشم و خز، شمشیر بیزانسی، گلاب ایرانی، اسب عربی و خرما به هند و دیگر نواحی شرقی آسیا صادر می شد. ( ابن خردادبه، 1371ه.ش،صص 64-63 ؛ مقدسی، 1361ه.ش، ج2،ص 700، حورانی، 1338ه.ش، صص99 و121، سیرافی، 1381ه.ش،صص 66، 108 وص 133 ؛ مبارکبوری، 1973م.صص42-31 و Nadvi,April1933,pp. 292-293)

با توجه به اهمیت و منافع اقتصادی ارتباط با هند و چین و نقش واسطه‌ای اعراب و مسلمانان جهت انتقال کالا به اروپا، امنیت راه های اقتصادی و تجاری ، اهمیت و ضرورت زیادی داشت . هنگامی که مسلمانان ، سند را به تصرف خود درآوردند، تنها از این ناحیه که در مقایسه با نواحی دیگر شبه قاره ی هند، اهمیت اقتصادی زیادی نداشت، سالانه دست کم یک میلیون درهم مالیات به دربار خلافت ارسال می شد.( ابن خردادبه، 1371ه.ش،ص 43 ) این در حالی بود که بسیاری از مبالغ جمع آوری شده یا در همان منطقه هزینه، و یا به مخارج حکومت محلی اختصاص داده می‌شد.

مسلمانان به امنیت راه های تجاری و بازرگانی اهمیت زیادی می‌دادند. منافع اقتصادی ناشی از بازرگانی در این راه ها برای مسلمانان دارای اهمیت حیاتی بود. پس از آن که مسلمانان، ایران و برخی نواحی اطراف آن را به تصرف خود درآوردند، بر بسیاری از راه های تجاری دست یافتند و سعی کردند با تصرف گلوگاه ها و مناطق مهم و سرکوب راهزنان، امنیت راه های اقتصادی را برقرار کنند. بسیاری از افراد از طرف خلفا و وزرای آنان مأموریت یافتند تا اطلاعات مربوط به مسافت راه ها، محصولات شهرها و دیگر ویژگی‌های طبیعی، انسانی و اقتصادی آن ها را جمع‌آوری کنند که در کتب مسالک و ممالک مسطور و موجود است.

حمله مسلمانان به سند را شاید بتوان ناشی از یک ضرورت اقتصادی دانست و یا حداقل بهانه ی آغاز جنگ، اقتصادی بود. مسلمانان باتصرف مکران و بلوچستان بر برخی از بنادر و مراکز تجاری چون تیز دست یافتند، اما هنوز اطمینان کافی برای امنیت راه ها و منافع اقتصادی مسلمانان وجود نداشت. اتباع قبایلی چون «مید»‌و «زط» ایجاد مزاحمت می کردند. سید سلیمان ندوی که بسیاری از حوادث و وقایعی را که منجر به فتح سند و برخی دیگر از نواحی هند گردید، از منظر مذهبی و برای اهداف و مقاصد معنوی می بیند، بر این باور است که نخستین لشکرکشی‌های مسلمانان به تانه، بروچ و دیبل بنا به ضرورت های اقتصادی صورت گرفته است.( (Nadvi, April 1937, p. 174       

شاید بتوان گفت که سخت گیری بیش از حد حجاج بن یوسف ثقفی و اصرار وی جهت حمله به سند و تلاشش جهت اقناع خلیفه ی اموی، ناشی از مطامع اقتصادی وی بوده است. ( Lari,1994,pp. 21-22) در نتیجه ی حمله به یک کشتی که البته هدایایی نیز برای خلیفه از جانب حاکم سراندیب حمل می کرد، امنیت راه ها به طور کلی مختل گردید و هیچ گونه تضمینی برای تدوام مراودات اقتصادی باقی نماند و حاکم سند اعلام کرد که قادر به جلوگیری از اقدامات دزدان و راهزنان دریایی به خصوص قبایل «مید» و «زط» نیست. بندر دیبل که نخستین شهری بود که از سوی مسلمانان در دوره ی حجاج مورد حمله قرار گرفت و دارای اهمیت اقتصادی و بازرگانی زیادی در سند و بلکه غرب هند بود، می‌تواند تا حدودی اهداف اقتصادی را که در پس پشت این حمله نهفته بود، آشکار سازد.

یکی از زمینه های  همکاری تجار و بازرگانان با جنگ جویان ، کسب اخبار و اطلاعات در مورد مسائل سیاسی، جغرافیایی و یا نظامی بود. ایرانیان از زمان های بسیار دور در مورد  اقوام، آداب و رسوم، ویژگی های جغرافیایی و اوضاع اقتصادی چین و هند از طریق اختلاط با بومیان اطلاعات زیادی کسب کرده بودند. ( الساداتی،ص 42 ) بسیاری از دریانوردان و سیاحان مسلمان ایرانی پس از بازگشت از هند و چین از آداب، رسوم، معتقدات، حیوانات واین کشورها صحبت می‌کردند و یا کتاب می نوشتند که سفرنامه ی ابوزید حسن سیرافی، بزرگ بن شهریار و سلیمان تاجر از آن جمله است. مبادلات علمی و فرهنگی و راه های دیگر ارتباطی نیز برقرار بود.

 

مراکز مهم تجاری در خلیج فارس  

در پی گسترش روابط تجاری و بازرگانی بین دنیای اسلام و شبه قاره ی هند، مراکز و بنادری در سرزمین های اسلامی و سواحل هند به منظور استقرار بازرگانان و توقف کشتی‌ها تاسیس شده ، یا رونق و شکوفایی پیدا کردند. در نزدیکی بصره، بندری بسیار مهم برای تجارت با هند به نام اُبله وجود داشت. تعداد تجار هند در این بندر بسیار زیاد بود. کشتی ها از چین و هند به این بندر آمده ، لنگر می انداختند. مسلمانان  هند و سواحل و جزایر آن را، سرزمین‌های پر از جواهر و انواع و اقسام داروها و کالاها‌ی بی‌بدیل می‌دانستند و اهمیت بسیار زیادی به تجارت با هند قائل بودند. از زمانی که بصره رونق و شکوفایی بیشتری پیدا کرد، ابله اهمیت خود را از دست داد، ولی بصره هیچ گاه جایگاه و اهمیت ابله را نیافت. علت این امر را باید ناشی از اهمیت سیاسی و نظامی بصره و ارجحیت این ویژگی‌ها بر جنبه‌های اقتصادی و تجاری آن دانست. عباسیان از مالیاتی که از کشتی‌هایی که در بصره لنگر می‌انداختند،  سالیانه درآمدی بالغ بر بیست هزار دینار، کسب می‌کردند. ( اصطخری، 1368ه.ش،ص 83؛ ابن خردادبه، 1371ه.ش،ص 146؛ رائین، 1350ه.ش، ج1، ص307 و Nadvi,April 1933,pp.284-285 )

بندر سیراف در خلیج فارس نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود و نقش مهمی در روابط تجاری بین هند و دنیای اسلام داشت. کشتی‌های تجاری از این بندر به هند و چین رفت و آمد می‌کردند. ( اصطخری، 1368ه.ش،صص 113، 121 وص 134؛ Nadvi,April 1933,p.285 ) بندر هرمز نیز اهمیت بسیار زیادی در تجارت با هند و دیگر مناطق جهان آن روز داشت  و از آن جا کشتی به سراندیب، گجرات و نواحی دیگر می رفت. (اصطخری، 1368ه.ش،ص 142 و رائین، 1350ه.ش، ج1،ص 307 ) بسیاری از جغرافی نویسان از اهمیت تجاری و اقتصادی سیراف سخن گفته‌اند.

در عجائب الهند رامهرمزی از بازرگانی سیرافی به نام محمد بن مسلم سیرافی نام برده شده که بیش از بیست سال در بندر تانه مقیم بوده و به بیشتر شهرهای هند مسافرت کرده است. ( رامهرمزی،1348ه.ش،ص 122 ) اواز ارتباط تجاری بین بنادر صیمور،‌تیز و سندان و دیگر مراکز تجاری هند با سیراف سخن گفته و حتی به نام کشتی‌ها ، بارزگانان وشرح مشکلات و مسائل آنان، مقدار کالاها و اشاره کرده است .( همان،ص 84 وصص 135-133 )

کشتی های این مسیر آن چنان بزرگ بودند که علاوه بر کالا، باربرها و خدمه ی کشتی، حدود چهارصد نفر به راحتی می‌توانستند با آن سفر کنند. کشتی‌هایی که به مقصد چین حرکت می‌کردند، بسیار بزرگ تر بودند و هزاران نفر در آن، جای می‌گرفتند. ندوی در یکی از مقالات خود آورده است که کشتی‌هایی که به چین می‌رفتند، دارای ششصد خدمه، چهار صد تیرانداز و  نفت‌انداز و هزاران مسافر بودند و علاوه بر آن در هر کشتی قایق‌هایی برای حالت فوق العاده و اضطراری وجود داشت. ( (Nadvi, April 1933,p. 303

 

تجارمسلمان در سواحل و بنادر هند و اقدامات فرهنگی آنان

در هند نیز بنادر زیادی وجود داشت که محل استقرار بازرگانان مسلمان بود. بسیاری از مسلمانان در این بنادر ، اسکان دائمی یافته ، و اقلیت‌های پرنفوذی تشکیل داده بودند. در بسیاری از بنادر هند، مسلمانان دارای حاکمی از خود بودند که به امور آنان رسیدگی می‌کرد. این حاکم که با عنوان «هنرمن» از آن یاد شده، به رتق و فثق امور مسلمانان بر اساس دین اسلام می‌پرداخت. این شخص، نماینده ی حاکم هندی منطقه محسوب می‌شد ولی به نوعی باعث استقلال داخلی مسلمانان شده و مانع پایمال شدن احتمالی حقوق آنان به خصوص تجار می‌گردید. از هنرمن با عنوان قاضی نیز یاد شده است. مسلمانان در بسیاری از بنادر هند، دارای مسجد بودند و در اجرای امور مذهبی و شرعی و هم چنین انجام امور تجاری و بازرگانی آزاد بودند. منافع حکام منطقه نیز در گرو تأمین امنیت جانی و مالی این مسلمانان بازرگان قرار داشت. سکونت بازرگانان مسلمان اعم از عرب و ایرانی باعث در هم آمیختگی و تأثیر و تأثر آداب و رسوم اسلامی با عادات و آیین‌های هندی گشته بود. ( اصطخری، 1368ه.ش،ص 147وصص 153-151؛ Lal,1984,5 & Quraish,1972,pp. 7-8)

از جمله مهم ترین بنادر و شهرهای هند که محل رفت و آمد یا استقرار تعداد زیادی از مسلمانان به خصوص تجار و بازرگانان بود، می‌توان به تیز((Teyz در مکران، دیبل ( Deybol  ) و عسیفان (Asifan) در سند، تانه (Thana)، کامبایات یا خامبایات ( Kambayat) سوباره یا سوپاره (Saubarah)، صیمور یا چیمور(Seymur)، سنجان یا سندان(Sanjan)، ‌گندهار یا قندهار(Gandhara)، گاوی(Gawi)، بیرم(Beyram)، گوگه(Gogah) چندا بور یا صندابور(Chandapur)، بروص یا بروچ(Baraoch)، بهارابهات(Baharabat)  در گجرات اشاره کرد (اصطخری، 1368ه.ش،ص 147؛ Quraish,1972,p.2؛Nadvi,April1933,pp.286-287؛ Nadvi,July 1935,p.435؛ Nadvi,Oct 1934,pp.600-601)  بندر صیمور یا چیمور در نزدیکی بمبئی امروزی قرار داشت. تعداد مسلمانان در این شهر چنان زیاد بود که حاکم این منطقه همیشه یک هنرمن یا قاضی برای اداره ی ایشان تعیین می کرد. مسعودی در سال 304 هـ .ق از این شهر دیدن کرده است. او می‌گوید تعداد ده هزار مسلمان این جا ساکن بودند. این بندر در قلمرو حکومت بلهرا ( Balhara ) قرار داشت. بسیاری از مسلمانان در این شهر متولد شده بودند و تعداد دیگری از سیراف، عمان، بصره، بغداد ودیگر جزایر وسواحل خلیج فارس به اینجاآمده و اسکان دائمی پیدا کرده بودند.(Quraish, 1972, pp. 5-6)

به مسلمانانی که در صیمور متولد شده بودند «بیاسره» گفته می‌شد که جمع «بیسر»( Beysar )بود. از تجار معروف این منطقه به ابوسعید معروف بن زکریا و موسی بن اسحاق که در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری در این شهر می‌زیسته‌اند ، اشاره شده است که راجه ی منطقه برای آنان اهمیت زیادی قائل بود(Nadvi,July 1934,p.488).در عجائب هند رامهرمزی نیز از عباس بن ماهان هنرمن و پیشوای مسلمانان در این منطقه یاد شده است. بزرگ بن شهریار با این شخص ملاقات داشته و عباس بن ماهان برای وی داستان هایی نقل کرده که در کتاب خود آورده است.( رامهرمزی، 1348ه.ش،صص 116-114)

از دیگر بنادر گجرات که مسلمانان زیادی در آن ساکن بودند، سنجان یا سندان بود،‌مسلمانان در این شهر از استقلال برخوردار بودند وسه حاکم مسلمان در آن جا حکم رانی کردند. نام این حاکمان فضل بن ماهان، محمد بن فضل بن ماهان و ماهان بن فضل بن ماهان بودند. سنجان امروزه در ناحیه ی تانه نزدیک بمبئی قرار دارد و فاقد هر گونه اهمیت اقتصادی است ولی در گذشته بندری بزرگ بود. کالاهایی چون عسل، برنج، پارچه، چوب ساج،‌انبه و موز از آن جا به سرزمین‌های اسلامی صادر می شد. کفش‌های این منطقه در میان اعراب به نعلین کمبانیه معروف بود.( اصطخری، 1368ه.ش، ص151؛ Quraish,1972,p.4 )  بنادر دیگر گجرات نیز اهمیت تجاری و بازرگانی قابل توجهی داشتند و تعداد زیادی از مسلمانان در آن جا ساکن بودند و در بیشتر این شهرها همان طور که گفته شد، مسلمانان دارای مسجد بودند و آزادانه به شعائر و امور مذهبی بر اساس اسلام عمل می کردند. آخرین بندر گجرات در جنوب این ناحیه، تانه نام داشت. گرچه ساکنان شهر، هندو بودند ، مسلمانان زیادی نیز ساکن شده و از حقوق و آزادهای کافی برخوردار بودند.(Nadvi, July 1934, pp. 488-489)

به علت برخورد عادلانه و دوستانه ی راجه بلهرا تعداد مسلمانان در بنادر و شهرهای این ناحیه بسیار زیاد بود. سیاحان و محققان از سیاست‌های دوستانه ی او نسبت به مسلمانان و احترامی که وی برای اتباع مسلمان قائل بود، سخن می‌گویند. به گفته ی سلیمان تاجر و ابوزید حسن سیرافی هیچ پادشاهی به اندازه ی وی مسلمانان را دوست نداشت. (سیرافی، 1380ه.ق،54ص؛ سیرافی، 1335، ص64؛ Quraish,1972,p.2؛ Nadvi,Oct 1937,pp.489-490؛ Elliot, 1867,Vol 1)

محمد قمرالدین از محققان هندی معتقد است که سیاست‌های سخت گیرانه ی حجاج به صورت غیرمستقیم در پیدایش کلنی‌های مسلمان در هند مؤثر بوده است. به گفته ی وی ، بسیاری از  مسلمانان مخالف بنی‌امیه، به محض آغاز حکومت وی در عراق، به جست وجوی محلی برای فرار پرداختند. برخی از آن ها سواحل غرب و جنوب غرب هند را برای مهاجرت در نظر گرفتند و در شهرهایی چون کونکان(Konkan) و تینیولی((Tiniuelly در نزدیکی بمبئی ساکن شدند و برخی نیز به نواحی دیگر گریخته و بسیاری از آنان به سواحل مالابار رفته و بزرگ ترین کلنی مسلمانان را تشکیل دادند. یکی از نتایج حضور آنان پذیرش اسلام توسط پادشاه محلی این منطقه بود.(Qamaruddin, p. 4)

تاراچند نیز سابقه ی سکونت مسلمانان را در نواحی جنوب و غرب هند دارای قدمت فراوان دانسته و یکی از شواهد آن را ارسال کشتی سراندیبی حامل زنان و فرزندان مسلمانی که پدرانشان در آن جا فوت کرده بودند، می‌داند و بر این باور است که ستم حجاح یکی از عوامل اصلی تشدید مهاجرت تعداد زیادی از مسلمانان به سواحل غربی و جنوبی هند بوده است. او معتقد است که حجاج تعداد زیادی از قبیله‌ی بنی‌هاشم را به نواحی دوردست تبعید کرد. بخشی از این تبعید شدگان به کونکان رسیده و تعداد دیگری به جانب دماغه ی کومورین روانه شدند. او از یک سنگ قبر در سواحل جنوبی هند که بر روی آن عبارت «علی بن عثمان به سال 166 هـ.ق برای همیشه دارفانی را وداع گفت» ، نوشته شده، سخن می‌گوید و این کتیبه را بهترین گواه بر حضور مسلمانان در این منطقه می‌داند. او هم چنین از تبلیغ مبلغان مسلمان در جنوب هند و افزایش روز افزون آنان سخن می‌گوید.(تاراچند، 1373،صص71-72 & Mohamed,1999,p.229)

از مهم ترین سکونت گاه های مسلمانان در مالابار می‌توان به ابی سرور(Abisarur)، پاکنور(Paknur)، منگلور(Mangalore)، هیلی(Hilli)، جرپاتان(Jarpatan)، داهپاتان(Dahpatan)، بده‌پتان(Budhpatan)، پینداری(Pindari)، کالیکوت(Kaliut)، کولم(Kolem)، چالیات(Chayat)، مالدیو، سراندیب، گالی، کرومندل و ویجیانگار(Vijayya Naggar) اشاره کرد. در بیشتر این شهرها یک یا چند مسجد وجود داشت و بیشتر این مساجد توسط راجه ای که به اسلام گرویده بود، ساخته شده بود. تجاروبازرگانان دراین شهربه نشراسلام می‌پرداختند    (Nadvi, Oct 1934, pp. 603-609 & Nadvi, July 1934, p. 480-486 المعیری الملیباری، 1405ه.ق،صص84-81)

بازرگانان مسلمان از شبه جزیره ی عربستان، سواحل خلیج فارس و ایران، به سواحل و جزایر جنوبی هند و از آن جا به گجرات، سند و کشمیر و نواحی دیگر می رفتند و سر راه خود همه جا به انحای گوناگون به تبلیغ دین و آیین خود می‌پرداختند. آرنولد در این مورد چنین می‌نویسد:

      «برای این بازرگانان که در شهرهای   غیرمسلمانان پراکنده بودند،     غیرعادی بود که مانند  بازرگانان مناطق دیگر به فعالیت‌‌های تبلیغاتی اقدام ننمانید و در تبلیغ کوتاهی کنند. » (آرنولد، 1358ه.ش،ص199)

در بسیاری از  مناطق که بازرگانان مسلمان به آن جا راه نیافتند، توانستند به واسطه ی بومیان و یا تجار هندی نقش‌آفرین گردند. موقعیت گجرات در سواحل غربی هند، آن را به یک معبر طبیعی برای شبه قاره تبدیل کرده بود. بیشتر کالاهای نواحی شمالی و مرکزی هند می‌بایست به وسیله ی راه های زمینی به آن جا می‌آمد و به عبارت دیگر، تمام راه های مرکزی و شمالی هند از گجرات می‌گذشت(Jainv,1981,p.112) و چون مسلمانان در این نواحی ساکن بودند با مسافران و تجار از نواحی مختلف که قصد فروش کالاهایی خود و یا عبور از گجرات را داشتند، برخورد کرده ، بینشان تقابل یا تعامل فکری و دینی صورت می‌گرفت و کم و بیش اخبار اسلام و مسلمانان به سراسر هند منتشر می‌گشت. مسلمانان به صورت طبیعی و عادی ونه برای اهداف مشخص تبلیغی از دین اسلام و پیامبر خدا (ص) صحبت می‌کردند و چون اسلام از توحید، برادری، مساوات  و عمل نیکو صحبت می‌کند و هند نیز در این زمان از تفرقه و نظام طبقاتی و مشکلات دیگر رنج می‌برد، حدیث توحید و مساوات، نغمه‌ای جدید بود که به گوش آنها می‌رسید وبه این ترتیب اسلام دل آن ها را فتح کرد. آزادی عمل مسلمانان چه در زمینه اجرای احکام اسلامی و چه بنای مساجد و رفت و آمدهایشان، آن ها را در انجام این رسالت کمک می کرد[1].(النمر، 1410ه.ق،ص 61 و Mujeeb,1969,p.21)

انصاری از محققان تاریخ هند براین باور است که فاتحان مسلمان سند، در گسترش اسلام هیچ کوششی نکردند و بیشتر به منافع و منابع اقتصادی خود توجه داشتند. او می‌گوید فاتحان در سند شهرک‌های نظامی ایجاد کرده و یا در بنادر، پایگاه های تجاری بنا نهادند و هدف اصلی آن ها حفظ ونگه داری این شهرها از دستبرد دشمنان بود. از انجا که آنان به زور قادر به تغییر دین ساکنان سند نبودند. بنابراین تجار به همراه کالاهای تجاری خود، اسلام وتفکرات مربوط به آن را به سرزمین جدید آوردند و با افزایش تعداد آنان زمینه‌های مهاجرت دسته‌های دیگر از جمله سادات نیز فراهم شد. دسته‌های مختلف مسلمانان از طریق ازدواج با افراد بومی، با فرهنگ و زبان آنان آشنا شده و آن ها را تحت تأثیر اندیشه‌های مذهبی خود قرار دادند و قرآن را برایشان ترجمه کردند. (Ansari,1992,pp.14-15 & تاراچند، 1374، ص72)

مجومدار یکی دیگر از محققان هندی، تعداد هندی‌هایی را که در هر سال در نتیجه ی فعالیت تجار و بازرگانان، مسلمان می‌شدند، پنجاه هزار نفر ذکر کرده است و حمله ی مسلمانان به سند را نه برای گسترش اسلام که به منظور توسعه ی متصرفات ارضی دانسته است. (Majumdar, 1981,p. 563) اما مجیب از محققان معروف منصفانه‌تر به این مسئله نگریسته است. او معتقد است که پس از فتح سند، زمینه برای مهاجرت بیشتر تجار فراهم گردید و مهاجرانی از آسیای مرکزی، افغانستان، ایران و اراضی عربی به هند آمدند. مهاجرت‌ها تدریجی بود و گاهی نیز ارتباطی به تجار نداشت، بلکه قبایل عربی بودند که با خانواده‌هایشان به سرزمین‌های فتح شده آمدند که در داخل خود شبه قاره نیز دست به جابه جایی یا مهاجرت می‌زدند.(Mujeeb, 1969, p. 21)

در شهر عسیفان در شمال سند ، بازرگانان توانستند حاکم این منطقه را به آئین خود در آورند.(بلاذری،1350ه.ق،432) اما قلمرو تبلیغاتی تجار و بازرگانان به شهرها یا سرزمین‌هایی که بر سر راه های تجاری قرار داشتند، محدود می‌گردید که البته قلمروی بسیار وسیع از مالابار در جنوب تا کشمیر در منتهی‌الیه شمال شبه قاره ی هند را در بر می‌گرفت. (Nadvi, Jan1934,p. 203) در هر حال ساکنان روستاها یا شهرها و مناطقی که به کشاورزی پرداخته و یا به هر دلیل دیگری بر سر راه تجاری قرار نداشتند با مسلمانان ارتباطی نداشتند.

 

 

 

 

 

 

نتیجه

 

 خلیج فارس یکی ازمهمترین وقدیمی ترین مناطق جهان از حیث سکونت بشر به خصوص ایرانیان در کرانه وپسکرانه های آن است . تمدن ایلام قدیم و تمدن های بین النهرین در

اطراف این منطقه شکل گرفته اند . از آنزمان تاکنون ، خلیج فارس مرکز ثقل تجارت و از اســاســی ترین آبراههای بین المللی بوده است که توجه کشورگشایان و قدرت های بزرگ را به خود جلب کرده است. از آنجا که اسلام نیز در همین منطقه نشو و نما یافت و به تدریج در اطراف آبهای خلیج فارس گسترش پیدا کرد، مسلمانان به سرعت بر تمام سواحل منطقه تسلط یافته و بازرگانان مسلمان از بنادر و سواحل آن به نقاط مختلف دنیا به دادو ستد کالا و در خلال آن به مبادلات فکری و فرهنگی با شبه قاره هند، مجمع الجزایر مالایا و چین پرداختند که حاصل آن هم رونق و گسترش تجارت و بازرگانی و دادوستد کالاها و هم نشر فرهنگ ایرانی و اسلامی در بخش وسیعی از شبه قاره هند و جنوب آسیا بود. وجود شهرهای مسلمان نشین در سواحل غربی و جنوبی هند و منطقه دکن و تعداد مسلمانان در نواحی جنوبی در قیاس با مناطق مرکزی و شمالی هند که مسلمانان از قدرت نظامی و سیطره ی سیاسی برخودار بودند؛ به خوبی گویای نقش تجارت و تجار در عرصه ی فرهنگ و دین است. شاید بتوان گفت اگر عملکرد کسانی چون سلطان محمود باعث بیزاری و ترس ساکنان شبه قاره از اسلام و مسلمانان نمی گردید؛ اسلام به تدریج راه خود را در میان توده های مردم پیدا کرده و سراسر شبه قاره چون اندونزی و مالزی مسلمان می گردیدند.

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ

                                         

1- آرنولد ، سرتوماس،(1358ه.ش) تاریخ گسترش اسلام ، ترجمه ابوالفضل عزتی ، تهران ، دانشگاه تهران

2- الالوائی، محی (الدین، 1406 هـ ق)  الدعوه الاسلامیه  و تطورها فی شبه قاره الهندیه ، دمشق ، دارالقلم

3- ابن خردابه،(1371ه.ش) مسالک وممالک ، ترجمه سعید خاکرند ، تهران موسسه مطالعات وانتشارات تاریخی میراث ملل با همکاری میراث فرهنگی حنفا

4- احمد محمود الساداتی(بی تا)، تاریخ المسلمین فی شبه القاره الهند و پاکستانیه وحضارتهم ، قاهره ، مکتب الهنضه الشرق

5- اصطخری،(1368ه.ش) مسالک وممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران ، علمی وفرهنگی ، چاپ سوم

6- النمر ، عبدالمنعم،(1410ه.ق) تاریخ الاسلام فی الهند ، مصرالهئیة المصریه العامه الکتاب ، الطبعه الثالث

7- المعیری  الملیباری، شیخ احمد زین الدین،(1405ه.ق) تحفه المجاهدین ، تحقیق محمد سعید الطریحی، بیروت ، موسسه الوفاء

8- تاراچند،(1347ه.ش) تاثیر اسلام در فرهنگ هند ، ترجمه علی  پیرنیا، عزالدین عثمانی، تهران، پاژنگ

9- حورانی جرج، ف،(1338ه.ش) دریانوردی عرب در دریای هند در روزگارباستان ودر نخستین دوره های میانه، ترجمه دکتر محمد مقدم ، تهران ، کتابخانه ابن سینا

10- رائین، اسماعیل،(1350ه.ش) دریانوردی ایرانیان ، تهران ، بی نا

11- رامهرمزی، بزرگ بن شهریار،(1348ه.ش) عجایب هند، ترجمه محمد ملک زاده، تهران بنیاد فرهنگ ایران

12-  سیرافی ، ابوزید حسن بن زید،(1380ه.ش) رحله السیرافی الی الهند والصین و الیابان واندونوسیه ، بغداد دارالحدیث

13- سیرافی، سلیمان،1381ه.ش) سلسله التواریخ یا اخبارالصین والهند، ترجمه حسین قره چانلو، تهران ، اساطیر

 14- طاهری، محمود،(1380ه.ش) سفرهای دریایی مسلمین در اقیانوس هند، مشهد آستان قدس رضوی

15- مبارکبوری،(1973م.) العرب والهند فی عهدالرساله، مصر، الهیئه المصریه العامه الکتاب

16- مقدسی،(1361ه.ش) احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی ، تهران ، مولفان و مترجمان ایران

17- مولف مجهول،(1340ه.ش) حدودالعالم، تهران ، ستوده

18-Ansari, and Sarah, F, (1992) Sufi saints and state Power, Cambridge 

19- Duwrani, Ashiq Muhammad Khan, History of Molten, Molten

20- Elliot, (1867) History of India as told by own historians, London

21-Jain.V.k. (1981)Trade and Traders in western India (1000-  1300AD),Delhi University,faculty of art, History Department,(thesis for  ph.d)                                                                                                              

        22- Lal, k. S (1984) Early Muslim in India New Delhi

 23- Lari, Sulail zaheer, (1994) A History of Sindh, Oxford

24- Majamdar, (1981) A Comprehensive history of India, vo13, Part 1

25- Mohammad, Qamaraddin, Society and Culture in early medieval India, New Delhi        

26- Mohammad, R.M,(1999) “Arab relations with Malabar coast from the 9 to 16 centuries “in proceeding of the Indian history congress, Calicut   

Mujeeb, (1969) the Indian Muslims, London, Second application        -27 28- Nadvi, (April 1933) Commercial relations of India with Arabia, in   Islamic culture   

29- Nadvi, (April 1939) Commercial relations of India with Arabia, in    Islamic culture  

30- Nadvi Seyd suleyman, (October 1937) Early Muslim geographers in India in Islamic culture   

31- Nadvi, (July 1934) Muslim colonies in India before the Muslim   conquest, in Islamic culture       

32- Nadvi, (July 1935) Muslim colonies in India before the Muslim      conquest  

33- Nadvi, (October 1934) Muslim colonies in India before the Muslim     conquest    

34- Nadvi, Seyd Suleyman, (Jan 1934) Religious relations between Arabia   and India, in Islamic culture

35- Nadvi, Seyd Suleyman, (April 1934) Religious relations of India with    Arabia, in Islamic culture

36- Nadvi. Seyd suleyman, (April 1937) Early relations between Arabia    and India, in Islamic culture   

37- Quraish, A. (1972) Manssoruddin, Muslim, Education and literature in Gujarat, Berode

 

سفرهای دریایی مسلمین در اقیانوس هند.

  


سفرهای دریایی مسلمین در اقیانوس هند

محمود طاهری.-مشهد:به نشر.-578 ص.-وزیری(شمیز).-23000 ریال.- چاپ اول/1000 نسخه.

شابک:9-82-6700-964

"سفرهای دریایی مسلمین در اقیانوس هند"شرح ده قرن تلاش دریانوردان مسلمان در سفر به سراسر پهنه آب‌های گرم اقیانوس هند و دیگر آب‌های متصل به آن است.این مطالب طی دوازده فصل بازگو شده است.نگارنده در این کتاب، در پی یافتن اقدامات و آثار علمی و عملی دریانوردان، بازرگانان و اندیشمندانی است که در سفرها اکتشافات دریایی خود در این بخش از جهان، پیش‌تاز بوده‌اند.دریانوردانی که بدون واهمه از سختی‌ها و خطرهای سفرهای دریایی در آن اعصار، کشتی- های خود را برای کشف و ارتباط هر چه بیشتر با بومیان سرزمین‌های دور، به سوی غرب و شرق اقیانوس به پیش می‌راندند".عناوین فصل‌های کتاب عبارت‌اند از:"اسلام، دریا و دریانوردی"، "ساخت و پرداخت کشتی‌ها"، "انواع کشتی‌ها"، "امکانات و تجهیزات کشتی- های مسلمین"، "نفرات و خدمه کشتی- ها"، "سفر و مسافران کشتی‌ها"، "آشنایی با دریانوردان مسلمان"، "علم دریایی و دریانوردی مسلمین"، "مسیرهای آبی و مهم‌ترین بنادر و جزایر"، "خطرات سفرهای دریایی"، "مبادلات بازرگانی در سفرهای دریایی"و"تاثیر سفرهای دریایی مسلمین در سرزمین‌های دور".

http://www.persiangulfut.blogfa.com/